نشا نی خا نه ام را بنویس
و این یکی را ازیاد نبر
چرا که روزی
در ناگها ن زمین پرت می شوی
وتنها یکی نشانی به یا دت می ما ند
از آن همه آدم ها که تو را دوست داشته اند
حالا که روی لبخندها ی عاشقانه ی من
رنگ می زنی
و زیر لب می گو یی چه نشا نی ،چه عشقی ؟
ومن صبور
در انتظار ناگهان زمینم
وآدمهایی که تو را از یاد برده اند