این بود وفا داری و این بود محبت ؟
ای کاش نخستین سخنت رنگ هوس داشت
ای کا ش که آن محفل دل ساده فریبت
بر سردرخود ،مهر و نشا نی زقفس داشت
دیوانه برو ،ور نه چنان سخت ببو سم
لبها ی تو می ریخته را کز سخن افتی
دیوانه برو ،ورنه چنا ن سخت خروشم
تا گریه کنا ن آیی و در پای من افتی
دیوانه برو ،ورنه چنان سخت ببند م
صو رتگر تو زحمت بسیار کشیده
تا نقش ترا با همه نیر نگ به صد رنگ
چون صورت بی روح ،به دیوا ر کشیده