زیر ا برهای تو ایستا دم
وگلویم گرفته ا ست
کنا ر تابستان
تلفن زنگ می زند
این ابتدای بارانها ست ......
گوشی تلفن ابری ست
رنگ ها گرد شما ره گیر می پیچند
بوی باران بر انگشتان حلقه می زند
روی سیم هایی که به اندازه ی این هجرانی سیاه و طولانی ست
بر صدایت بوسه می زنم
وناگهان
تا بستانی میان بارانم