بیگانه ام
چهره های درونم شکل باخته ی تمامی آنها دیگر
نمی شناسم
ونزدیک ترین شکل انسانی ام
پارس نکردنم
بر پیر سگی که پس کو چه های راهم را
سنگ می پراند
خاموش تر